معرفی کتاب بیشعوری
کتاب بیشعوری (جلد اول) با عنوان بس است دیگر یا کتابی برای همهکس و هیچکس، اثری از خاویر کرمنت است که نخستین بار در سال ۱۹۹۰ منتشر شد. دکتر کرمنت در این کتاب، به بررسی بیشعوری به عنوان یک بیماری خطرناک و نوعی اعتیاد پرداخته و سعی کرده است با نگارش این اثر، راهنمایی مناسب برای شناسایی و درمان این بیماری ارائه دهد.
کتاب بیشعوری: راهنمای عملی شناخت و درمان خطرناکترین بیماری تاریخ بشریت نوشتهی خاویر کرمنت، به مباحث روانشناسی، خودشناسی و رفتارشناسی میپردازد و به شما کمک میکند تا متوجه شوید که آیا بیشعوری به یکی از ویژگیهای بارز شخصیت شما تبدیل شده است.
این کتاب با مضمونی طنزآمیز، برای همه افراد مفید است. احتمالاً در جامعه با افرادی مواجه شدهاید که با وجود ظاهر موجه و موقعیت اجتماعی و فرهنگی بالا، آگاهانه به حقوق دیگران تجاوز میکنند. این افراد به نوعی بیماری به نام بیشعوری مبتلا هستند. متأسفانه، این بیماری در دنیای معاصر به سرعت در حال گسترش است. خاویر کرمنت معتقد است که بیشعوری حماقت نیست؛ بسیاری از بیشعورها از هوش بالایی برخوردارند و همین هوش و معلومات و گاه موقعیت اجتماعی، آنها را به انسانهای بیشعور تبدیل میکند.
به گفته کرمنت، بزرگترین راز خلقت این نیست که چرا خدا جهان را خلق کرده است، بلکه این است که چرا بیشعورها را اینقدر گستاخ و منفور آفریده است. همانند هر اعتیادی، بیشعوری نیز در طول زمان عوارض جبرانناپذیری بر نیروی حیاتی انسان میگذارد. در زندگی آدم بیشعور، عشق ورزیدن به دیگران معنایی ندارد، بلکه تمام عشقش به خودش معطوف است.
درباره ی کتاب بی شعوری
دکتر خاویر کرمنت در کتاب بیشعوری بس است دیگر، اولین جلد از چهارگانهی مجموعه کتابهای بیشعوری، به شفافسازی دلایل خود برای نگارش این اثر پرداخته است. او از گذشتهی خود سخن میگوید و بیان میکند که چگونه بیآنکه بداند، فردی بیشعور بوده است و با بهرهگیری از این تجربه، تصمیم به نگارش این کتاب گرفته است. این اثر در پنج بخش و ۲۵ فصل به بررسی بیماری خطرناک بیشعوری میپردازد.
در بخش نخست، کرمنت به این سوال میپردازد که بیشعور کیست؟ و ماهیت بیشعوری را بررسی میکند. او ویژگیهای فرد بیشعور را نیز تشریح میکند.
در بخش دوم، انواع بیشعوری را معرفی میکند. از نظر کرمنت، بیشعورها به دستههای مختلفی تقسیم میشوند: بیشعور معتدل، بیشعور سهتکه، بیشعور آزاد، بیشعور متحجر، بیشعور دوران جدید، بیشعور بوروکراتیک، بیشعور بدبخت و بیشعور شاکی.
بخش سوم کتاب به بررسی نشانههای بیشعوری در جامعه تحت عنوان زمانی که جامعه بیشعور میشود میپردازد.
در بخش چهارم، با عنوان زندگی با بیشعورها، کرمنت انواع ارتباطاتی که افراد میتوانند با بیشعورها داشته باشند را بیان میکند. این ارتباطات شامل کار کردن با بیشعورها، داشتن دوستان بیشعور، ازدواج با افراد بیشعور، داشتن فرزند بیشعور و والدین بیشعور است.
در بخش پنجم، کرمنت راههای درمان بیماری بیشعوری و ابزارهای مورد نیاز برای این درمان را تحت عنوان راه نجات ارائه میدهد. در انتهای کتاب، او با جمعبندی مطالب بیانشده از مخاطبان خواهش میکند تا با همکاری یکدیگر بیشعوری را از بین ببرند.
هرچند کتاب بیشعوری یک کتاب علمی معتبر محسوب نمیشود، اما نکات بسیار مهمی در آن مطرح شده است. کرمنت این نکات را به شکلی طنزآمیز و با جملاتی شوخیگونه بیان کرده است. مخاطبان کتاب باید با دقت این نکات را استخراج کرده و با بهکارگیری آنها برای خودشناسی و اصلاح عادتهای خود تلاش کنند. باوجود اینکه بیش از بیست سال از انتشار این کتاب میگذرد، مطالب آن همچنان قابل استفاده و بهکارگیری هستند. اما باید اشاره کرد که عدم وجود طبقهبندی مناسب در بیان مطالب باعث تکراری شدن برخی نکات در فصلهای مختلف کتاب شده که ممکن است برای مخاطبان تا حدی خستهکننده باشد.
آشنایی بیشتر با خاویر کرمنت نویسنده کتاب بیشعوری
خاویر کرمنت زمانی پزشک موفق و برجستهای بود که در زندگی حرفهای خود جایگاه بالایی داشت. همیشه افراد بسیاری اطرافش بودند و به او احترام میگذاشتند. کسی جرئت نمیکرد نظرش را رد کند و همه منتظر تصمیمات و نظرات او بودند. اما زندگی به او نشان داد که این احترام ناشی از ترس و وحشت است و به او گفت: تو یک بیشعور هستی و حالا وقت آن رسیده که نتیجه رفتارت را ببینی.
در این نقطه، زندگی خاویر از این رو به آن رو شد. همه چیز از هم پاشید و همسر، فرزندان و دوستانش او را ترک کردند. او متوجه شد که احترامی که به او گذاشته میشد از روی ترس بود. پس از این اتفاقات، کرمنت دریافت که یک بیشعور تمام عیار است و نیاز به درمان دارد. با وجود اینکه همه روانپزشکان و پزشکان به او میگفتند که بیشعوری قابل درمان نیست، او ناامید نشد و ثابت کرد که این بیماری نه تنها قابل درمان است، بلکه مانند داروهای مخدر، اعتیادآور هم هست. در سال 1990، اولین کتاب خود از مجموعه بیشعوری را منتشر کرد که اکنون طرفداران زیادی در سراسر جهان دارد.
بیشعوری یعنی چه؟
بیشعوری نوعی اعتیاد است که میتواند حتی از الکل و مواد مخدر هم بدتر باشد. بزرگترین مشکل این افراد این است که بسیاری از آنها حتی از بیشعوری خود آگاهی ندارند. این مسأله در مورد خاویر کرمنت (Xavier Crement) نیز صادق بود. او پس از کشمکشهای فراوان با خود، به این ویژگی درونیاش پی برد و صادقانه اذعان کرد که قبلاً بیشعور بوده، اما خود را درمان کرده است.
بیشعوری ممکن است نوعی بیماری باشد و مانند همه بیماریها، برای پیشگیری و درمان آن باید ابتدا آن را بشناسید. هرچه بیماری دردناکتر و مخربتر باشد، برای شناخت و مقابله با آن باید بیشتر تلاش کنید. بیشعوری یکی از خطرناکترین عارضههای تاریخ بشریت است!
نباید تصور کنید که بیشعوری همان حماقت است و بیشعورها آدمهای احمقی هستند. برعکس، بیشعورها اغلب از هوش بالایی برخوردارند و خودخواهی، وقاحت و تجاوز به حقوق دیگران که از ویژگیهای اصلی بیشعوری هستند، از سوی افرادی صورت میگیرد که از نظر موقعیت اجتماعی و مالی بهتر از دیگران نیستند. حقیقت دردناک این است که در طول تاریخ، کسانی که بیشترین آسیبها را به جوامع بشری زدهاند، بیشعورها بودهاند.
آیا تا به حال از اینکه همسایهتان زبالههایش را در خیابان میاندازد، عصبانی شدهاید؟ یا در ادارهای برای گرفتن یک امضا روزها و ساعتها در رفت و آمد بودهاید؟ آیا احساس میکنید برخوردهای رئیستان با شما مناسب نیست؟ رابطه شما با همسرتان چگونه است؟ آیا میخواهید از او جدا شوید اما آنقدر مغرور و خودخواهید که جرئت این کار را ندارید؟
اگر پاسخ شما به این سوالات مثبت است، کتاب بیشعوری (Asshole No More) برای شما نوشته شده است؛ زیرا شما با افراد بیشعور زیادی برخورد دارید. این اثر که از پرفروشترین عناوین در ایران و جهان است، درباره پدیده بیشعوری در جوامع کنونی است و به شما میآموزد چگونه با افراد بیشعور برخورد کنید. اما اگر پاسخ شما به این سوالات منفی است، احتمالاً خودتان به این بیماری مبتلا هستید و این کتاب میتواند شما را از خطر جدی نجات دهد!
خاویر کرمنت در این کتاب بیان میکند: آشکار کردن و پذیرفتن ضعفها و اشتباهات خود برای هیچکس کار آسانی نیست. من مدتها از نوشتن این کتاب و حتی صحبت کردن درباره موضوعات آن میترسیدم، زیرا نمیخواستم تمام جهان متوجه شود که من قبلاً آدم بیشعوری بودم!
چه خودتان بیشعور باشید و چه با آنها درگیر، انتخاب این کتاب میتواند راهنمای خوبی برای شما باشد و قطعاً کمک زیادی به شما خواهد کرد. نام هیچکدام از افرادی که در این کتاب آمده، واقعی نیست و هرگونه شباهت شخصیتهای کتاب با اشخاص واقعی غیرعمدی و تصادفی است.
چرا باید این کتاب را مطالعه کنیم؟
اگر به خواندن کتابهای حوزه خودیاری و روانشناسی علاقه دارید، یا به بررسی رفتارهای مختلف انسانها از جمله بیشعوری تمایل دارید، و یا به دنبال پیشگیری، درمان و اصلاح عادتهای بیشعورانه در خود هستید، مطالعه کتاب بیشعوری جلد اول به شما توصیه میشود.
چند جمله از متن کتاب بیشعوری
به طور معمول، هر کاری که به نوعی با قانون مرتبط باشد و همراه با نظارت و اجبار باشد، ممکن است زمینهساز بیشعورسازی باشد. اما بیشترین خطر ابتلا در شغل ممیزی مالیات مشاهده میشود؛ به طوری که افراد شاغل در این حرفه پس از چند ماه به این باور میرسند که پسوند اسمشان چیزی نیست جز بیشعور.
نتایج تحقیقات نشان میدهد که حتی در میان کسانی که مدرک دکترای روانپزشکی دارند نیز تعداد زیادی بیشعور وجود دارد. یکی از تحقیقات قابل توجه در این زمینه، تحقیق دکتر اچ. ام. رُیید است. دکتر رُیید ثابت میکند که بیشعورها همیشه چشم طمع به مقام و قدرت دارند. او در تحقیقات خود هیچ سیاستمدار، موعظهگر یا پزشکی را پیدا نکرده که به خاطر سیاست، وعظ یا طبابت بیشعور شده باشد، بلکه آنها به خاطر بیشعوری خودشان به سمت شغلهایی رفتند که بتوانند با سلطه و احاطه بر مردم، و البته با وجود حقارت، بر آنها حکم برانند.
مثل بسیاری از بیماریها، بیشعوری هم ممکن است ارثی باشد. بسیاری از بیشعورها این بیماری را از والدین خود به ارث بردهاند. البته بعضی از فرزندان افراد بیشعور آنقدر از رفتار بیشعورانه والدینشان متنفر میشوند که از هر خصوصیت بیشعورانهای پرهیز میکنند، اما متاسفانه بیشترشان به این ویروس بیشعوری آلوده شده و مثل والدینشان یک بیشعورِ لعنتی میشوند.
یکی از سادهترین راههای شناسایی بیشعورها، تحقیق روی خصوصیات جاهطلبانهشان است. بیشتر بیشعورها از روی رفتار تهاجمی و اخلاق رئیسمآبانهشان تابلو میشوند. اگر با گردنکلفتی و ترساندن دیگران نتوانند کارشان را به سرانجام برسانند، دست به دامن دوز و کلک میشوند یا قانون را طوری دور میزنند که نتیجهاش به نفعشان رقم بخورد. در مواقع ضروری، اهل داد و فریاد یا مظلومنمایی هم هستند. نیکیتا خروشچف وقتی با لنگه کفش روی میز سازمان ملل کوبید و اعلام کرد که غرب سرمایهداری را به خاک میسپارد، یکی از نمونههای عینی بیشعوری در مقیاس جهانی بود.
وقتی که بیشعوری افراد به آنها یادآوری و بابت رفتارشان تذکر داده میشود، بلافاصله در قامت یک طلبکار شروع به انکار میکنند؛ یعنی شروع میکنند به انتقاد از کسی که گفته بالای چشمشان ابرو است و او را آدم وقیح و نمکنشناسی مینامند. اگر هم نتوانند هیچکدام از این کارها را انجام بدهند، به سیم آخر میزنند و میگویند که همه علیه آنها توطئه کردهاند و آنها بیگناهاند. این افراد همیشه توهم توطئه را در آستینشان دارند.
مسئله انکار بیشعوری نیز مانند انواع اعتیادها یک مسئله مهم است. بیشعورها نمیپذیرند که باید مسئولیتپذیر باشند یا دستکم زیر حرفشان نزنند و اشتباهاتشان را قبول کنند. بدتر از همه اینکه حتی حاضر نیستند قبول کنند که بهعنوان یک انسان وظایفی دارند که باید به آنها عمل کنند و به آنها پایبند باشند.
بدیهی است که چنین افرادی با یک روش معمولی اصلاح نمیشوند. بیشعورها برای خودشان قواعد نانوشتهای دارند که بر طبق آن رفتار میکنند. برخی از مهمترین ویژگیهایشان عبارتاند از:
– برای دیگران مشکل ایجاد میکنند.
– نیازی به ریشهیابی مشکلات ندارند؛ چون همیشه کسی را پیدا میکنند که تقصیرها را به گردن او بیندازند.
– کوتاه نمیآیند. همه خطاها را پشت نقابی از وقاحت و رذالت مخفی میکنند؛ چراکه هرچه جرمت بزرگتر باشد باید پرروییات هم بیشتر باشد.
– همه قوانین را برای نقض شدن میدانند، اما این حق را فقط برای خودشان قائل هستند. اگر کسی دیگر این کار را انجام بدهد، وای به حالش.
– اگر از قانونی خسته شوند، مطابق نیازشان یکی دیگر میسازند، اما به محض رسیدن به خواستهشان همان را هم زیر پا میگذارند.
– تردیدی به خودشان راه نمیدهند که هر چه اراده کنند بلافاصله باید آماده شود.
دیدگاهها
هیچ دیدگاهی برای این محصول نوشته نشده است.